زنان صلح جو
«يکي از موضوعات کشف نشده در زمينه مطالعه و تحقيق دربارة صلح، نقش بي همتاي زنان در استفاده از اجبار اعمال شده توسط حکومت ها مي باشد. بر همين اساس اگر آگاهي رايج و مدارک تجربي که عقيده دارند زنان صلح جوتر از مردان هستند درست است بنابراين شرکت زنان در جريانات سياسي بايد استفاده از زور و اجبار را در عرصه هاي بين المللي محدود کند. انجمن مادران افراد مفقود الاثر گواتمالا (GAM)، انجمن GCM و ائتلاف مادران شوروي (روسيه) که فرزندانشان در افغانستان و چچن مشغول جنگ هستند، نمونه هاي بي صدايي از نقش بي همتاي زنان در تأثير گذاري بر ميزان خشونت اعمال شده توسط حکومت هستند.»(5)
مهمترين نکته اي که فمينيست ها روي آن تأکيد مي کنند حفظ صلح و توسعه مي باشد. فمينيست ها معتقدند ريشه جنگ ها به دليل حس برتري جويي مي باشد و تا زماني که امپراتوري ها و حکومت ها و قدرت ها و ملت هايي باشند که بي رحمانه آماده نابودي ديگرانند، ديگران نيز بايد خود را براي جنگ مسلح کنند.
زنان واقعيت هاي جنگ را درک و بي عدالتي در جنگ را مي شناسند و مي دانند چگونه مي توان از تشديد تنش و يا ايجاد جنگي دوباره جلوگيري کرد. تجارت تاريخي نشان دهندة اين واقعيت است که زنان مي توانند نقش مؤثري در ايجاد گفتگو و تعامل در بين گروه هاي سياسي، قومي و دين درگير جنگ داشته و پيوندهاي ميان متنازعين را دوباره ترميم و مستحکم سازند. زنان قادرند افق هاي تازه اي را در مذاکرات صلح گشوده و مانع از عدم توجه به مسائل مبرمي از حق ملي گرفته و تا تجاوز به کودکان شوند. آنان مي توانند در ايجاد دستيابي به آشتي ملي، وفاق اجتماعي و تحقق صلح پايدار در درون جوامع نقش اساسي را ايفا کنند.
بررسي نقش روانشناسانه جنگ نيز نشان مي دهد که معمولاً مردان پرخاشگرتر از زنان هستند و به نظر فرويد ريشه در غرايز انسان دارد.
زنان در طول تاريخ معمولاً صلح طلب بوده اند و اين شايد ريشه در غرايز آنها داشته باشد و شايد هم به دليل ضعف جسماني در مقابل مردان و يا شايد هم به دليل نبود فرصت براي گرفتن مسئوليت باشد. البته فمينيست هاي اوليه معتقد بودند زنان بخاطر نقش مادرانه اي که دارند و هميشه ضد جنگ بوده اند، مي توانند با استفاده از حق رأي وارد بخش سياسي و تصميم گيري شوند و جامعه را به سوي راه حل هاي بدون خشونت و نهايتاً صلح سوق دهند.
تحت تأثير همين ديدگاه ها اولين حزب صلح زنان در سال 1915 به وسيله جين آدامز تشکيل شد و امروزه بعنوان قدرتمندترين حزب صلح زنان با تام ليگ بين المللي زنان براي صلح و آزادي فعاليت مي کنند. از ديگر سازمان هاي مشابه مي توان به «سازمان زنان هوادار صلح (Women peace party) نام برد. زنان عضو اين سازمان اعلام مي دارند در گذشته مردان براي جنگيدن خانه را ترک مي کردند و حال ما براي صلح خانه را ترک مي کنيم و نمي گذاريم جنگ هاي اتمي و هسته اي همه را به نابودي بکشاند.
داده هايي که اخيراً در مورد نقش زنان به عنوان مؤسسين صلح انتشار يافته بر استفاده زنان از تعاون، مشورت و رابطه متقابل تأمل مي کند. پنج مورد از عمليات صلح در بوسني، کامبوج، الساوادور، نامبيا، و آفريقاي جنوبي شواهد تجربي ارائه مي کند که مشارکت برابر و کامل زنان چگونه باعث بهبود کارآيي سازمان ملل متحد در ايجاد صلح و حفظ آن شده است. مطالعه مزبور نکات زير را مطرح مي سازد.
- مشارکت زنان داراي اين قابليت است که بحث را اندکي بسط دهد، به طوري که بتواند موانع متنوع تري را در بر گيرد، از جمله ممکن است به آن چه در خصوص زنان، اطفال و جوامع رخ مي دهد ارتباط بيشتري داشته باشند.
- زنان کمتر از مردان در پرداختن به جوامع محلي به طور سلسله مراتبي عمل مي کنند و بيشتر گوش مي دهند و به اين ترتيب داراي بينش هاي بيشتري در مورد علل ريشه اي منازعات دارند.
- وجود توده اي از زنان منتقد به نظر مي رسد که در ميان حمايت محلي که نسبت به عمليات موفقيت آميز ديد انتقادي دارند ايجاد اعتماد و اطمينان مي نمايد.
- سازمان هاي زنان در کشورهاي متعدد از آموزش صلح حمايت کرده و کودکان سرباز اعم از پسر و دختر را به کنار گذاشتن اسلحه تشويق نموده اند.
- در گواتمالا، گروه هاي زنان بر فرآيندهاي باز گرداندن نفوس به وطن تأثير گذاشته و خدماتي را بر اساس بازگشت تبعيديان يا پناهندگان برقرار کرده اند.
- در بوروندي، نيکارآگوآ و روآندا، گروه هاي زنان براي به رسميت شناخته شدن حقوق زنان بر زمين و مالکيت خانگي که ممکن است به نام همسري باشد که در منازعات به قتل رسيده يا «ناپديد شده» گروه هاي حمايت قانوني تشکيل داده اند.
توانايي مشهور زنان در حفظ صلح نيز شوراي امنيت را مصمم کرد که به اتفاق آرا قطعنامه اي تصويب کند و از کليه دول عضو خواست که از مشارکت مضاعف زنان در کليه سطوح تصميم گيري حمايت کنند.
اين قطعنامه همچنين بر ضرورت نمادينه ساختن توجه و برابري جنسيتي در روندهاي ايجاد و حفظ صلح و مراحل بازسازي پس از جنگ و درگيري تأکيد مي ورزد.